چه زود گذشت

سلام دلبندم

هرکاری میکنم تند تند بیام نمیشه چون رایانه بابابی خراب شده یعنی من خرابش کردمبخاطر اون مجبورم بیام با رایانه دایی جونت برات پیام بزارم که اونم زود زود نمیشه

امروز 23روز از سال جدید میگذره و شما الان دقیقا 2 سالو 1ماهو یک روز سن داری و ماشالا هم بزرگ شدی هم شیطون

امیرعلی مامان تا الان 9تا دندون بالایی و 10 تا دندون پایینیشو در اوورد و قشنگ خودش میتونه غذاهای سفتو لقمه های بزرگم میتونی بجوی و بخوری این خیلی عالیه و من خوشحالم که از غذایی که ما میخوریم هم میتونی بخوری

بگم از پوشک گرفتنت و جیش گفتنت همیشه میگقتن که بچه دو ماه طول میکشه جیششو بگه و خونه رو کثیف میکنه تا یاد بگیره ولمنم میترسیدمو نمیخواستم این اتفاقا بیافته و یکمم تنبلی میکردم ولی بلاخره دلو به دریا زدمو شروع کردم اولش از توالت میترسیدی و نمیتونستی خودتو تا توالت نگه داری و شلوارتو خیس میکردی البته خودتم از این موضوع ناراحت بودیو اذیت میشدی همش گریه میکردی تا اینکه دوروز به ابن منوال گذشتو بلاخره پسر شجای من عزمشو جزم کردو جیششو گفت ومن خیلی از این موضوع خوشحال شدم الته برای اینکه ترست از توالت رفتن بریزه برچسب های کارتونی خریدمو چسبوندم به توتلت که خیلی جواب دادو الالن که شبا پوشک میبندم تا جاتو تو خواب کثیف نکنی مقاومت میکنی و خودت از پوشک بستن اذیت میشی و تو خوال میبند که کتوجه نشی من واقعا بهت افتخار میکنم پسر دلبندم

یه اتفتق جدیدم که تو این مدت افتاده شما دیگه شیر خشک نمیخوریو پاستوریزه میخوری و این باعث شده میلت به غذا بیشتر بشه راستی تا یادم نرفته بگم پستونکم که تا دو ماه پیش همش دهنت بود انداختی بیرون یعنی خودت با میل خودت ازش دل کندی

و این بود خلاصه اتفاقای این چند ماه و سعی میکنم تند تند بیام پسرکم خیلی دوست دارم قند عسل مامان