بدون عنوان
نمیدونم این مامانا چطوری فرصت میکنن که بیان هروز هروز خاطرات نی نی هاشونو بنویسن والا من که وقت نمیکنم،آخه امیرعلی من با این که 2ماهو نیمه شه ولی خیلی شیطونه وقتی بیداره همش باید کنارش باشم بغلش کنم یا باهاش بازی کنم پسرم گلم یکمم نق نقو تشریف داره نمیدونم علت این که اصلا آروم قرار نداره چیه،وقتی خوابه یهو گریه میکنه انگار تو خواب از یه چیزی میترسه وقتی هم بیداره اصلا دوس نداره رو زمین باشه یا به پشت بخوابونیمشو باهاش بازی کنیم همش دستو پا میزنه که برش داریم دیر بجنبیم صداش در میاد یجوری تو بغلمون احساس آرامش میکنه من احساس میکنم وقتی بغلمون نیست میترسه از چی؟نمیدونم حالت استرس داره بچم،وقتی هم که خوابه یا کاره خونه میکنم یا کارای امیرعلی رو مثل لباس شستنو تمیز مردن خونه و ..... خلاصه من که فرصت نمیکنم تازه بیشتر کارارو مادر بزرگش انجام میده شوهرمم خیلی کمک میکنه واقعا خسته نباشه ،آخه ما باهم زندگی میکنیم اگه اونا نبودن که واویلا میشد خونه،یعنی یه دونه بچه بزرگ کردن انقدر سخته یا پسر من زیادی شیطونه؟؟؟
پسر گلم با بایی شم رابطه اش خوبه ،تو بغل باباییش راحت تر میخوابه زودتر آروم میگیره وقتی هم که خوابه با شنیدن صداش چشاشو باز میکنه شیطون...