امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 33 سال و 16 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 33 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

امیرعلی نفس مامانو بابایی

پسر که باشی....

1393/9/24 15:43
نویسنده : مامانی
387 بازدید
اشتراک گذاری
 پسراست دیگر....

بلندپرواز و رویایی....

گاهی از سنگ سخت تر، گاهی از گل نازک تر....

به دست می آورد و از دست میدهد...

می خندد بلند و اشک می ریزد بی صدا....

اسمش را خدا نیاز گذاشته است....

باید آدمی کند...

و حوایش را به هوس نفروشد...

باید شکست بخورد تا عبرت بگیرد....

مسولیت دارد...

باید روزی مرد بشود...

و چقدر سخت که مرد، مردانگی به دنبال دارد...

گاهی در بچگی مرد می شود...

به تنهایی... درکوچه پس کوچه های بدبختی....

گاهی در جوانی...

کنار پیرمرد سیگار فروشی که می تواند غم را از چشم بخواند...

و گاهی هم در بزرگسالی...

وقتی خوشبختی را از دست بدهد...

وقتی غم ببیند...

پسر که باشی باید شانه هایت سکانس های فراوان ببیند...

باید روی دوشت خیلی چیز هارا حمل کنی...

گاهی یک سر و موهای مشکی...

و گاهی یک گونی با گچ های سفید...

روزی گریه هم میکنی...

ولی اشکت از روی ضعف نیست...

از روی مدت طولانیست که قوی بوده ای....

پسر که باشی...

حتی می توانی بمیری.....

به خاک سپرده بشوی ولی در اوج بیداری و هوشیاری....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)