وابستگی
این روزا امیرعلی بدجوری وابسته من شده یعنی اصلا نباید از جلوی چشمش دور بشم تا چششم بهم میوفته گریه میکنه که بغلم کن یعنی کارم شده فقط باهاش بازی کردن تا میخوابه تند تند کارامو میکنم بیدارم که میشه باید پیشش باشم یعنی شب که میخوابه انقدر خسته میوفتم که نمیفهمم کی خوابم برد.......تا صبحم که انقدر غلت میخوره که من مجبور میشم تو یه جای کوچولو جمع شم تا صبح بخوابم،خلاصه یه بلاچه ای شده که نگو یعنی خستم میکنه هاااااااااااااااااااااااا با کسی هم نمیمونه اصلا حتی با باباشم نمیونه قربونش برم عسلم............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی