سرما خوردن امیرعلی
پسر گلم که الانم تو خوابه نازه
چند روزه اصلا حالش خوب نیست،3شنبه بود و قرار بود شبش بریم خونه مامان جون که تو سهند هستن،عصر بود که احساس کردم بدنت خیلی داغه،تبت رو اندازه گیری کردم 39 درجه شده بود،بهت استامینوفن دادیم یکم تبت پایین اومد گفتیم حتما خوب شدی دا شب که شد را افتادیم و رفتیم بابایی مارو رسوند و خودش برگشت،شبو خوب خوابیدی اما فرداش بازم بدنت داغ شده بودو همش گریه میکردیعصر دورو بره ساعت 6بود که دیگه پا شدیمو با مامان جون رفتیم دکتر،دکتر معاینت کردو برات دارو نوشت البتهههههه 2تا هم آمپول ولی من میدونستم تو پسر قوی هستی و اصلا از آمپول نمیترسی،آمپولو که به اون پاهای نازو تپل موپولت زد یکم گریه کردی ولی بعدش حالت خوب شد،خونه که اومدیم بازم بی قراری کردی تا اینکه ز زدم به بابایی اومد دنبالمون تا تو تبریز بریم یه دکتر خوب تا پامون رسید خونه آروم گرفتی خوابیدی،تا امروز هم یکم گریه میکنی بعضی وقتام ناله میکنی ولی در کل یکم خوب شدی و خدارو شکر بهترو بهتر میشی،ایشالا دیگه هیچ وقت مریض نشی پسر قهرمان من..............
اینم از ماجرای سرما خوردگی پسرم امیر علی!!!!