راه افتادن گل زندگی ما
هورااااااااااااااااا امیرعلی جون بلاخره عزمشو جزم کردو روز 14 دی ماه بود که راه افتاد آره بلاخره نفس مامان تنهایی خوشو بلند کردو شروع کرد به راه رفتن دیگه از یجا نشستنو 4دستو پا رفتن خبری نیست همش دور خونه میچرخه میخوره زمین بازم پا میشه دوباره را میافته از خسته شدنم خبری نیست هربارم که زمین میخوره با خنده دوباره پا میشه راه میره قدماشو محکمو آروم برمیداره با دستاشم سعی میکنه تعادلشو حفظ کنه و هر روزم نسبت به روزای قبل پیشرفت میکنه بیشتر و با تعادل سر پا وایمیسته خلاصه انتظارا سر اومدو راه رفتن پسری رو هم دیدیم و ما هم با شوقو عشق فقط راه رفتنشو نگا میکنیمو عشق میکنیم از این همه پیشرفت نفس ، امیرعلی قبل از یک سالگی هم به حرف اومد هم راه افتاد خیلی خوشحالم که پسرم با این سرعت در حال پیشرفت هست........چشم بد دور باشه ازت عسلکم
خوشگل مامان تبریک میگم بهت انشاالله با یاری خداون و حمایت های پدر مادرت و سعی و تلاش خودت به موفقیت های بیشتر برسی و قدمای بزرگو خوب برداری تو زندگیت دلبنم......
عکس از کفشایی که امیرعلی تا الان پاش کرده