خوشمزه
امیر علی عزیزم تازگی یه شیرین کاری جدید یاد گرفته اونم اینه که دستشو مشت میکنه میبره دهنش و مک میزنه آخه هنوز بلد نیست انگشتشو بمکه،یکم بعد حالش بد میشه در میاره اون یکی مشتشو میکنه دهنش همچین ملچ مولوچ را میندازه که بیا و ببین انگار داره باقلوا میخوره قربونش برم انقدر خوشمزه میشه،رفته رفتم داره شیطون میشه همش دوس داره باهاش بازی کنیم حرف بزنیمو تو بغلمون بگردونیمش،انقدر خوشحالی میکنه باهاش حرف زدنی،صداهای بلند در میاره میخنده و ورجه وورجه میکنه،پستونکم انقدر دوس داره همش دلش میخواد دهنش باشه ،نباشه خوباش نمیبره،قربونش برم همش زبونشو در میاره بیرون یادش میره پستونک دهنشه وقتی از دهنش میافته شروع میکنه به دادو بیداد باید با یه دستمم نگهش دارم،تازه رو پامم که باید بندازمش اصلا جوره دیگه ای نمیخوابه،درسته خسته میشم اما یبار که نگام میکنه میخنده وشیرین کاری میکنه همه خستگیام از تنم در میاد احساس میکنم خیلی دوسش دارم اندازه یه دنیا،عاشقمممممممممممم